امروز سیاست تجزیه خاور میانه در دستور كار استعمار جهانی بوده و استراتژی بی ثباتی دراز مدت خاور میانه، با سوء استفاده از گروههای تروریست و تجریه طلب در جای جای خاورمیانه از یمن، سوریه، پاكستان، لیبی، عراق، تركیه و دیگر كشورهای اسلامی خاورمیانه مشهود است. این در حالی است كه به خیال برخیها؛ تئوری “تفرقه بیانداز و حكومت كن” استعمار ناشی از توهم توطئه بوده و به ابزاری برای بسیاری از سیاست مداران جهان سوم و بخصوص حكام خاور میانه بدل شده است
غافل از اینكه تجزیه سیاست دائمی استعمار بوده و در تاریخ بشر با نام لشكركشان و جنگ طلبان بزرگ و قدرت های استعماری سلطه گر و انحصار طلب معادل بوده است. با نگاهی به تاریخ مشخص است كه همواره طبقه حاكم بر جهان این دستور كار مهم را مد نظر داشته و از طریق جداسازی و تجزیه سرزمین ها و قدرت ها به راحتی به فتح و غلبه بر آنان دست یافته اند. داستانی كه در خاور میانه جایگاه ویژه ای دارد
امروز در حالی در سال 2021 قرار داریم كه صدوپنج سال از سال 1916 و معاهده سایكس پیكو و یك قرن بهره كشی از خاور میانه با مرزهای استعمارگران غربی ادامه می گذرد.ورای این در طول ۲۰۰ سال گذشته، قطعه قطعه كردن كشورها و تبدیل مستعمرات گوناگون به مجموعههای مختلف قومی، یكی از اصلیترین سیاستهای امپراطوری بریتانیا را تشكیل میدهد. در این میان با گذشت سالهای متمادی از این سیاست، نه تنها این راهبرد تغییر نكرده است، بلكه به طور مداوم از سوی دستگاه تبلیغاتی این كشور پیگیری میشود
نكته جالب اینجاست كه این سیاست هماكنون به صورت كاملی از سوی امریكاییها دنبال میشود و مقامات امریكایی به صراحت از تقسیم عراق و سوریه سخن میگویند. در حالی كه این دو كشور هنوز عضو رسمی جامعه جهانی شناخته میشوند و چنین سخنانی عملاً مداخله در امور داخلی آنها محسوب میشود
لذا واكاوی سیاست دولت های غربی و بازیگران منطقه به خوبی گواه این امر است كه دوباره تجزیه خاور میانه در دستور آنها قرار گرفته است. بر همین اساس حمایت از شورش های قومی اقلیت هایی مانند دروزی ها در لبنان،علوی ها در سوریه، عیسویان در اتیوپی، فرقه های مذهبی در سودان، قبایل عرب در كشورهای مختلف عربی، كردها در تركیه و … در دستور كار قرار گرفته است . هدف آنها تكه تكه كردن خاورمیانه و تبدیل آن به موزائیكی از كشورهای كوچك و ضعیف در حال رقابت با یكدیگر است تا از این طریق قدرت دولتها و پادشاهی های فعلی بیش از این تضعیف شود
بعد از كشاكش های بسیار و با تقسیم قلمرو عربی امپراتوری عثمانی براساس موافقتنامه مشهور به «سایكس-پیكو» در سال ۱۹۱۶ كشور های عربی و اسلامی با مرز های شناخته شده بین المللی فعلی شكل گرفتند. مارك سایكس و فرانسوا ژرژ پیكو دو دیپلمات بریتانیایی و فرانسوی بودند كه با مأموریت از طرف دولتهایشان مرزهای كنونی كشورهای عراق، كویت، عربستان، اردن، سوریه و لبنان را تعیین كردند. این در حالی است كه خاورمیانه اكنون یكی از بحرانیترین دورههای تاریخی خود را میگذراند. در این بحران مشكلات ناشی از توسعه سیاسی و گذار به دموكراسی با بحران ناشی از تنشهای قومی و دینی درهمآمیخته است
برخی محققان میگویند مشكلات منطقه خاور میانه از آنجا شروع شد كه اروپاییها اوایل سده بیستم، پس از جنگ جهانی اول، بر روی یك كاغذ سفید، خطوط مرزی منطقه را ترسیم كردند. منظور موافقتنامه سایكس-پیكو (مارك سایكس، نماینده دولت بریتانیا و فرانسوا ژرژ- پیكو، نماینده دولت فرانسه) است كه قلمروهای عربی امپراتوری عثمانی مانند سوریه، لبنان، عراق، فلسطین، مصر و حجاز را با خطكش به دولت-ملتهای فرضی و دلبخواهی تقسیم و با تكیه بر قدرت نظامی خود به منطقه تحمیل كردند
بنابر دادههای تاریخی، بریتانیا به اعراب ساكن در قلمرو عثمانی وعده داده بود اگر بر ضد امپراتوری عثمانی بشورند و آن را ساقط كنند به استقلال دست خواهند یافت. امپراتوری عثمانی فروپاشید، اما اكثر كشورهای منطقه تا اواسط سده بیستم مستعمره باقی ماندند؛ سوریه و لبنان تحت نفوذ فرانسه، و عراق، اردن و فلسطین تحت نفوذ بریتانیا. در شمال آفریقا هم مصر تحت نفوذ بریتانیا درآمد و فرانسه بر مغرب، متشكل از تونس، الجزایر و مراكش، مسلط شد
اواسط سده بیستم موج استقلالخواهی در این كشورها بالا گرفت و نظامیان ملیگرا به تدریج جایگزین رژیمهای پادشاهی در این كشورها شدند. به این ترتیب مشكل “استعمار” در منطقه حل شد اما مرزهای ناهمگون قومی و دینی تعیینشده در اوایل قرن در موافقتنامه سایكس-پیكو همچنان باقی ماند. این معضل در كنار حكومتهای دیكتاتوری متكی به یك اقلیت دینی و قومی در این كشورها، سرمنشا بحرانی است كه در سالهای اخیر منطقه خاورمیانه را فراگرفته است
مرزهای تعیینشده برای كشورهای خاور میانه پس از صد سال، امروز با ظهور داعش و سایر گروههای تروریست در عراق و سوریه با چالش جدی مواجه شده است. آینده تحولاتی كه با دخالت كشور های خارجی در این منطقه آغاز شده هنوز روشن نیست. اما مسئله این است كه همان ابزارهایی كه استعمار با توسل به آن خاور میانه با مرز های فعلی را شكل داده بودند، بار دیگر مورد استفاده قرار گرفته و بسیاری از گروههای تجزیه طلب به ابزاری برای بازی های استعماری بدل شده اند


